رقص در خاطره
«مایتنا» دختری زیبا، هواخواهانی بسیار دارد. او سرخورده از عشقی نافرجام به منزل قدیمی پناه میبرد؛ اما در زمان و مکان معلق شده و قدم در حرمسرای ناصرالدین شاه میگذارد. ماجراهای شیرین و عبرتآموزی با همسران متعدد شاه برایش رقم میخورد. او این ماجراها را تعریف میکند، اما دیگران حرفش را باور نمیکنند و این بار با قلبی مجروحتر از گذشته راهی لواسان میشود. دیری نمیپاید که با عشق هومان معنای عشق واقعی را دریافته و از بند افکار و اوهام آزارنده رها میشود.