آبیجا
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان فارسی داستانی در ژانر اجتماعی است. «تملی»، جوانی است سی و چندساله، شاعرمسلک با قامتی کشیده و لاغر و چشمانی گود رفته و هممحلهای او «مملی» قامتی خپل و پهن داشت. انگار نوچه او بهشمار میآمد. آنها صبح علیالطلوع از پاساژ در بازی که اقامتگاه شبانهشان بود بیرون میآمدند و سر میدان چهارراه شهرداری میایستادند و بعد تملی روزنامهای را لوله میکرد و با تکان دادن دست خطابههای آتشینی در قالب نوپدیدی که پهلو به شعر میزد بر زبان نمیآورد و هر بار سکوت میکرد، مملی 25 یا 27 ساله با طرح پرسشی دوباره او را به حرف میکشاند. روزی... .