بی سرزمین تر از باد
در این فیلمنامه «شیدا» دختر زیبایی است که در رشتة مهندسی در یکی از شهرهای شمال تحصیل میکند. او در مراسم عروسی دوستش «لیلا» با پسرعموی او «مهرداد»، آشنا میشود. مهرداد با خانوادة خود در تهران زندگی میکند. او در یک مغازه مشغول کار است. شیدا او را مرد زندگی میبیند و با وجود مخالفتهای خانوادة مهرداد، با او نامزد میکند. آنها مدتی روزهای عاشقانهای را با هم میگذرانند، اما کمکم شیدا متوجه شخصیت ضعیف مهرداد میشود. مهرداد تحمل سختیهای زندگی را ندارد و مدام به دنبال پناهگاه امن میگردد. او در خانوادهای بزرگ شده است که تمام توجهات متوجه برادرش «مازیار» بوده و او که تحقیر شده، در زندگی با بزرگنمایی کارها و دروغهایش سعی در پنهان کردن ضعفهایش دارد. شخصیت ضعیف مهرداد، شیدا را برای ادامة زندگی با او دچار تردید میکند و او را در آستانة جدایی قرار میدهد.