فرشتهها همیشه زندهاند
داستانهای فارسی - قرن 14
«فرزاد»، «فرید» و «فرناز» فرزندان آقای «رفیع» هستند و «هانیه» دختر دایی آنهاست. از همان ابتدای بلوغ فرید و فرزاد هردو به هانیه علاقمند هستند و هانیه عاشقانه فرید را میپرستد. در این میان «یلدا» دخترعموی فرید، به او ابراز عشق میکند و فرید نسبت به او بیتفاوت است. در جوانی فرزاد از هانیه خواستگاری میکند و هانیه برای نجات او از مفاسد اخلاقی، با او ازدواج میکند و از بزرگترین خواستة خود یعنی فرید چشمپوشی میکند. در این میان فرید نیز با یلدا ازدواج میکند. هانیه که دختری خیرخواه است به زنانی که فرزاد با آنها رفتار بدی داشته کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشند؛ اما روزی او بار دیگر متوجه خیانت فرزاد میشود و عکسالعمل او و حوادث متعاقب آن باعث میشود که فرزاد برای همیشه کارهای خلاف خود را کنار گذاشته و به زندگی درکنار هانیه و فرزندش افتخار کند.