گمشده در کولاک کور کننده
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
در یک روز برفی وحشتناک، هنگ، سگ گاوچران، مجبور میشود به همراه صاحبش، دارویی را به مزرعهی همسایه برساند، اما کولاک آن قدر شدید است که آنها، هنوز چند صدمتری از خانه دور نشدهاند که ماشینشان در برف گیر کرده و ناچار به بازگشت میشوند. صاحب هنگ، پس از مدتی بالاخره، به این نتیجه میرسد که سگ به علت داشتن غریزهی حیوانی، قادر است راهش را بیابد. بنابراین، دارو را به گردن هنگ بسته و در توفان برف، او را راهی مزرعهی همسایه میکند. هنگ به سختی راه خود را میان برفها باز کرده و پیش میرود، اما ناگهان با «کایوتهای گرسنه» روبهرو میشود. درست زمانی که تصور میکند کارش تمام است و خوراک گرگها خواهد شد، به کمک یک «مار» از مهلکه نجاب یافته و در حالی که کایوتها در حال مبارزه با مار هستند، او به راه خود ادامه میدهد. هنگ، سرانجام موفق میشود خود را به مقصد رسانده و دارو را سالم به صاحب مزرعه تحول دهد و به دلیل انجام این عمل قهرمانانه، مورد توجه و نوازش قرار گیرد.