آقای قناصه: خانم گرینف
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
ما هر کدام گوشهای نشسته بودیم و کار خودمان را میکردیم که شنیدیم تلفنی به یک نفر گفت: قورمهسبزی نه خورشت سبزی. تازه آن را هم باید یک زن بالای 40 ساله خوزستانی با سبزی خوزستانی پخته باشد. چند لحظه مکث کرد و بعد گفت: باشه. زن نیستم ولی هم بالای 40 سالمه، هم خوزستانیم؛ بعدشم مهم آدمه. شاید بابت همین تلاش، همهی ما را به خط کرده بود. به قول خودش میخواست انجام یک کار غیر ممکن را به ما بسپارند. عملیاتی پیچیده که هر کدام از ما باید مسیر پر پیچ و خم را برای انجام آن طی میکردیم.