ستاره
داستانهای اجتماعی
کتاب مصور حاضر، داستانی اجتماعی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «در گوشهای از یک شهر بزرگ و دودگرفته، محله کوچک و فقیرنشینی بود که ستاره با مادرش آنجا زندگی میکردند. ستاره تازه به مدرسه رفته بود، او میخواست خوب درس بخواند تا وقتی بزرگ شد یک نقاش بشود. اما ستاره یک غصه بزرگ داشت و آن اینکه دفتر و مداد رنگی نداشت. البته چند مرتبه به مادرش گفته بود که لوازم نقاشی ندارد و مادر هم گفته بود که برایش میخرد. مدتی از شروع درس و مدرسه گذشته بود و باز هم زنگ نقاشی رسید و دلهره به سراغ ستاره آمد».