مروارید
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، دربردارندة رمان کوتاهی از «جان اشتاین بک» است که در سال 1947 به چاپ رسید. داستان دربارة یک مکزیکی فقیر است که بزرگترین مروارید دنیا را مییابد، به این امید که زندگی خانوادةخود را تغییر دهد. امّا این گنج چیزی جز تباهی و نابودی برای آنان به ارمغان نمیآورد. در خلاصة داستان میخوانیم: «کینو»، «جوآنا» و فرزندشان، «کویوتیتو»، در خانهای فقیرانه در کنار ساحل زندگی میکنند. صبح یک روز، عقربی کویوتیتو را نیش میزند. کینو و همسرش او را نزد پزشک میبرند. امّا از آنجا که فقیر هستند و پولی برای پرداخت ندارند، به آنها اجازة ورود داده نمیشود. ساعتی بعد، کینو و همسر و فرزندش برای جستجو به دریا میروند تا مرواریدی بیابند و بتوانند خرج درمان کویوتیتو را بپردازند. کینو، بزرگترین مرواریدی را که به عمرش مانند آن آن را ندیده بود، مییابد و ماجراهای جدیدی رخ میدهد.