حکایتها و اندرزهای جالب تاریخ (ایران و جهان)
داستانهای عرفانی - مجموعهها / داستانهای تاریخی - مجموعهها / داستانهای فارسی - مجموعهها
ملکشاه سلجوقی در«ری» دلباختهی خوانندهای شد و به همآغوشی او اظهار میل و رغبت نمود. کنیز خواننده به جای تسلیم شدن در برابر ملکشاه، چنین گفت: «ای سلطان! من حیفم میآید که این صورت زیبا بهخاطر ارتکاب حرام در آتش دوزخ بسوزد. حلال کردن این رابطهی جنسی آسان است(اجرای عقد)». ملک شاه سخن او را تصدیق کرد و قاضی، زن خواننده را برای ملک شاه عقد کرد. داستان بالا، یکی از داستانهای کوتاه و حکایتها و اندرزهایی است که در این جلد از مجموعه کتابهای«شهروند مقتدر» به زبانی ساده و برای استفادهی عموم به رشتهی تحریر درآمدهاند.