بوی عطر گل رز
داستانهای فارسی - قرن 14
«امیر» 22 ساله و «رز» 18 ساله در همسایگی هم به سر میبرند و امیر که پسری درسخوان و نجیب و تنها پسرخانواده است به رز در درسهایش کمک میکند. این دیدارها رز را به امیر دلبسته میکند و با نامهای احساس خود را به امیر بازگو میکند. امیر نیز بعد از کلنجاررفتن با خود متوجه میشود که به رز علاقهمند است. آنها تصمیم به ازدواج میگیرند امّا با مخالفتهای شدید روبهرو میشوند، ولی بر مشکلات غلبه میکنند و سرانجام روز عقدکنان آنها فرا میرسد. در روز عقدکنان پاکتی که حاوی عکسهای مستهجن از رز است به دست امیر میرسد و این عکسها زندگی آنها را در مسیر جدید و پیشبینی ناپذیری قرار میدهد.