لوشا بچه نهنگ مهربون
«لوشا» بچهنهنگی کوچک در اعماق اقیانوس با یک گله نهنگ زندگی میکرد. نهنگهای بزرگ او را در بازیهای خود راه نمیدادند، از طرفی همبازی خوبی برای ماهیهای کوچک نبود، زیرا ماهیهای کوچک میتوانستند از لابهلای صخرهها عبور کنند و خیلی راحت مسیر شنای خود را عوض کنند. لوشا غمگین بود و دلش میخواست مثل ماهیها کوچک باشد. مادر به او توضیح داد که از چیزهایی که دارد باید راضی باشد و به خاطر تفاوت خود با ماهیهای کوچک غصه نخورد. لوشا حرفهای مادر را نپذیرفت تا این که روزی ماهیهای کوچک تصمیم گرفتن برای شنا به جای خطرناکی بروند. در آنجا حوادثی پیش آمد که لوشا به تواناییها و علت تفاوتهای خود با دیگر موجودات پی برد و از وجود خود و بزرگی جثهاش احساس رضایت کرد و توانست دوست خوبی برای ماهیهای کوچک باشد. این کتاب مصور برای کودکان گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.