خاتون معطر: شیانگ فی
داستانهای فارسی - قرن 14
هنرمند، همیشه پارهای از خودش را در اثر جاودانه میکند. تصویر، کلمه، هر آنچه که از خود دارد. تردید را برای کشیدن طرح کنار گذاشتهام. میدانم امپراتور با دیدن این طرح، چنان خشمگین میشود که اولاً مثل گاو خشمگین نعره میکشد. ثانیاً، همه داستانهای این طرح را میدانند. وقتی میدانند دیگر نیازی به توضیح دادن نیست. من هدفم را با کشیدن این طرح به ثمر میرسانم. خون برادرانم، دوستانم که در میان گلولههای سربازان گارد سلطنتی، جان را تسلیم خداوند کردند. امپراطور میخواهد با زجرکش کردن من و خواهرم، نام امپراطوری اش را جاودانه کند.