آنالی
داستانهای فارسی - قرن 14
مجموعة حاضر، حاوی داستانهای کوتاهی با عنوانهای «پل معلق»، «یک دانه پوست پوسته»، «آنالی»، «به سلامت»، «سنگتراش» و... است. در خلاصة داستان «آنالی» آمده است: «آنالی» و «شیرین» از کودکی با هم همبازی و دوست هستند تا این که وقتی شیرین دلبستة آنالی میشود، ارتباط آنها با تغییر مکان آنالی و مادرش قطع میشود. آنها بار دیگر در دانشگاه همدیگر را میبینند، در حالی که آنالی با فردی به نام «جهانگیر مقدسی» نامزد شده و شایعات مختلفی از عجیب و غریب بودن او دربارة علم کیمیاگریش بین استادان و دانشجویان وجود دارد. آنالی جهانگیر را به علت حساس بودن مانعی برای رسیدن به علم کیمیاگری میداند. او بعد از اخراج از دانشگاه، تصمیم میگیرد به جای دوری برود و علم کیمیاگری را دنبال کند. او دلجویی از جهانگیر را در نبود خود به عهدة شیرین میگذارد و بعد از مدتی جسد پودرشدة او در روستایی دورافتاده به همراه سکههای طلا یافت میشود.