افسانههای کهن ایرانی به همراه متن کامل دیوان بلخ
افسانهها و قصههای ایرانی / داستانهای فارسی - قرن 14
"خیر و شر"، افسانهی دو همسفر با نامهای "خیر" و "شر" است. در طی سفر، شر، تمام آذوقهی خیر را مصرف کرده زمانی که مایحتاج خیر به پایان رسیده و خیر به او محتاج میشود، شر نه تنها آب و نانی در اختیار خیر نمیگذارد، بلکه در ازای دریافت پول، جواهر و اسباب قیمتی خیر، دو چشمش را نیز کور میکند. خیر پس از کور شدن در بیابان رها میشود. در این حال دختر کدخدا که خیر را مشاهده میکند او را نزد پدر برده و پدر با برگ مامیران، بینایی خیر را دوباره به او باز میگرداند. دست سرنوشت حوادثی را بر مسیر خیر قرار داده که خیر با پشتسر گذاشتن آنها، به دربار پادشاه راه مییابد و وزیر میشود. پس از مرگ پادشاه نیز خیر، به سمت پادشاهی منسوب شده و کدخدا را وزیر خویش میگرداند. تا این که سرانجام خیر که به همراه کدخدا به شکار رفته، همسفر قدیمیاش، شر، را مشاهده میکند و کدخدا با یک ضربهی شمشیر او را از پای درمیآورد. کتاب حاضر حاوی افسانههایی است که عناوین برخی از آنها عبارت است از: خیر و شر؛ گل خندان؛ نمدی؛ گل زرد؛ مرغ سعادت؛ رمالباشی؛ خاله قورباغه؛ فرزندان من؛ کدو قلقله زن؛ سنگ صبور؛ قاطر و آفتابه؛ و گنجشک دنبکزن.