مهتاب سوزان
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
کتاب حاضر، رمانی قوی، تأثیرگذار و تا حد زیادی شرححال زندگی نویسنده داستان «بیل پلانتاژنت» را روایت میکند که یک نوازنده پیانو و ملوان سابق نیویورک است که ارکستر و عقلش را ازدستداده و به نوشیدن روی آورده است. درحالیکه «پلانتاژنت» خودش را برای بهبود به بیمارستان روانی میسپارد، نویسنده با زبانی شیوا و فصیح از هذیانهای ناشی از جنون و معنای واقعی سلامت عقل مینویسد. در داستان میخوانیم: «مردی صبح زود از میخانه کنار باراندازی خارج میشود، بوی دریا در منخرهایش و بطریای در جیبش بهمانند کشتیای که در بندرگاه را ترک مینماید، سبک بر روی سنگفرش میخرامد. بهزودی گرفتار طوفان شده و درحالیکه احمقانه در تلاش است تا به بندرگاه بازگردد، از سویی بهسوی دیگر در تلاطم خواهد بود. اکنون دیگر برایش تفاوت نمیکند در کدامین بندرگاه پهلو بگیرد».