ردپای گنج
در مزرعة «تپة بهاری»، همه خیلی هیجانزده بودند. آن شب «فی» ـ دختر مزرعهدار ـ میخواست مراسم آتشبازی راه بیندازد. «تام» ـ تراکتور مزرعه ـ باید قفسة چوبی قدیمی را برمیداشت و روی شعله آتش میگذاشت. فی فکر کرد که بهتر است اول نگاهی به داخل قفسه بیندازد تا چیزی داخل آن نباشد. او تعدادی عکس قدیمی پیدا کرد، کمی بعد آنها متوجة یک جعبة عجیب در میان تکههای قفسههای قدیمی شدند، اما هرچه سعی کردند نتوانستند در جعبه را باز کنند. تا این که سرانجام فکری به ذهن تام رسید که باعث شد در جعبه باز و محتوای باارزش آن مشخص شود. این داستان با هدف تقویت زبان انگلیسی کودکان مقطع ابتدایی به دو زبان فارسی و انگلیسی در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.