راز آواز
این داستان ترجمه شده دربارهی جیرجیرکهایی است که در جنگلی به آواز خواندن مشغول هستند و بر اثر آواز آنهاست که هندوانهها قرمز میشوند، انجیرها میرسند و گردوها درشت میشوند. اما یک روز شیرکوهی که از صدای جیرجیرکها خسته شده، قانونی وضع میکند مبنی بر این که: جیرجیرکها دیگر حق آواز خواندن ندارند. موش خرمایی با تصویب این قانون، از این که دیگر صدای جیرجیرکها را نمیشنود خوشحال است. اما از وضع این قانون چندی نمیگذرد که جیرجیرکها تصمیم میگیرند تا مجددا آواز بخوانند تا میوهها در جنگل رشد کنند. شیرکوهی با مشاهدهی این وضعیت، قانون دوبارهای وضع میکند بدینترتیب که "جیرجیرکها باید شب و روز آواز بخوانند و موش خرماها حق حرف زدن ندارند".