خیلی خوشبختم خانم صادقی!
این داستان که به شیوهی اول شخص و در قالب طنز نگاشته شده، دربارهی ابهام نسل جوان در موضوعاتی چون حقوق فردی، تفاوتهای جنسی و مسائل دوران بلوغ است که عدم دستیابی به پاسخ این سئوالات، برای آنها در بزرگسالی مشکلاتی میآفریند و آنها را به انسانهایی ناکارآمد و نه چندان خوشبخت تبدیل میکند که البته این امر ریشه در فرهنگ، آموزشهای نادرست و تابوهای موجود در ذهن افراد جامعه دارد. در بخشی از داستان راوی میگوید: "توطئهی سکوت، همه جا را فرا گرفته بود و هیچکس حاضر نبود به روی مبارک خودش بیاورد. برای من خاک بر سر اتفاقی افتاده بود. لازم بود از چند و چون آن سردر بیاورم. تند و تند شروع به جویدن ناخنهایم کردم و از زبانم در رفت: "معذرت میخوام خانم صادقی، شما میدونین بلوغ یعنی چه؟" خانم صادقی محکمتر پازد: "این که معذرت نمیخواد".