وجود و نظریه شناخت
جهان اساس مجموعهای است از اذهان مختلف، ذهن واقعیت نهایی جهان و نشانگر این است که ذهن واقعیتر از دادهها و به نحوی بنیادیتر از دادههاست. ذهن مقدم بر دادههاست، و شاید حتی ذهن آنها را پدید میآورد. و ذهن فردی میتواند نظام معرفتی خود را برگزیند و اینکه اذهان بشری همانند یکدیگر نیستند، آنها با یکدیگر و به طور مشترک برای هدف مشترک کار کردهاند و هر ذهنی برهمهی اذهان دیگر تاثیر گذاشته است. کتاب حاضر یکی از مهمترین کتابهای "استیس"، فیلسوف تجربهباور انگلیسی، است و در آن تصویر دقیق از موضوع او در باب روش فلسفی آمده است. وی به دقت و به تفصیل مراحلی را که ما با طی آنها به تلقی فعلیمان از جهان واقعی دست یافتهایم بررسی میکند. او با بررسی دادههای تجربی و اولیهی ذهن هر فرد آغاز میکند و نشان میدهد که بدون جعل "ساخت"های گوناگون و متنوع، گذر از موضوع "اصالت من" و رسیدن به تلقی فعلی ما از جهان ممکن نبوده است. بخش مهمی از این کتاب به معرفی این "ساخت"ها و نقش آنها در شکلگیری تلقی ما از جهان اختصاص دارد. نگارنده در ادامه سیر خود انواع معارف بشری را در منطق ریاضیات و علوم پیشرفتهی امروزین بررسی میکند و سهم دادههای تجربی و "ساخت"های انسانی را در هریک از آنها توضیح میدهد و سعی میکند مرز میان معرفتهای پیشین و غیرپیشین را در معارف بشری مشخص کند.