آتش عشق
«فرخ» از دوران کودکی لذتبخش خود تعریف میکند تا این که با به دنیا آمدن خواهرش، لیلا، پدر از محیط آرام و کانون گرم خانوادگی دست میشوید و بعد از آن هرشب مست به خانه میآید و بساط قمار و فساد با همة آن نفرینها و لعنتها برپا میشود. او با رفتارش غرور و شخصیت مادر را جریحهدار میکند. فرخ از نخستین سالهای تحصیل به حقایقی برمیخورد که روحش را میآزارد و ترس از بدنامی و نگاه سرزنشآمیز مردم و غصة کارهای پدر در رگ و ریشهاش هجوم میآورد. مرگ مادر و لیلا او را در کابوسی غوطهور میکند. او در گرداب حوادث مات و مهبوت میماند. این حوادث و تنهایی، او را به سوی سرنوشتی نامعلوم هدایت میکند که در ادامة داستان بازگو میشود.