جود گمنام
داستانهای انگلیسی - قرن 19م.
شخصیت اصلی داستان، جوانی است روستایی به نام "جود فاولی "که در منزل عمهاش زندگی میکند .وی در سنین نوجوانی با وجود علاقه به تحصیل به شغل کارگری روی میآورد .در این زمان معلمی به روستا میآید و به او خواندن و نوشتن میآموزد .جود همچنین به دختری به نام "آرابلا "دل میسپارد و با او ازدواج میکند .پس از چندی، جود بر آن است به شهر مهاجرت کند ;زیرا "کرایست مینستر "شهری است دانشگاهی، بهشتی و خیالانگیز که از دور، خیال جود را به سوی خویش میخواند ;اما چیزی که جود را از مسیر این علاقه منحرف میکند، کشف زنان و لذت ناشی از همدمی با آنها است .جود در کشاکش تمایلش به آرابلای جانور خو از طرفی و عشق بی شائبه و سوداییاش به دختر عمو "سو "که زنی فوقالعاده حساس و عصبی است سرانجام به خاک مذلت فرو میغلتد .