سایه باد
داستانهای اسپانیایی - قرن 20م.
این داستان در شهر بارسلون اتفاق میافتد. پسربچهای 10 ساله با پدرش در یکروز سرد به گورستانی از کتابهای فراموششده در شهر قدیم بارسلون میرود. کتابخانهای با دالانهای تودرتو و عنوانهای مرموز و ازیادرفته. پسر اجازه دارد که یک کتاب را انتخاب کند و بردارد. او از میان قفسههای خاکآلود و وحشتانگیز، کتاب «سایه باد»، نوشته «خولیان کاراکس» را برمیدارد. پسر بزرگ میشود و افرادی بهدلایلی نامعلوم و وحشتانگیز به کتاب او علاقه شدیدی نشان میدهند و... .