بادبادک کوچک و آرزوی بزرگ
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تخیلی
گروه سنی "ب "در این کتاب مصور و رنگی، ماجرای پسرک سیاه پوستی را میخوانند که در حیاط خانهشان یک درخت مگنولیا دارد .درخت هم سن و سال پسرک است ;از همین رو پسرک آن را بسیار دوست دارد .یک سال بر اثر خشکسالی آب رودخانه خشک میشود و حتی چشمه پای کوه نیز کم آب میشود . پسرک درمییابد که اگر باران نبارد، درخت مگنولیای زیبایش خشک خواهد شد .او از مادربزرگش کمک میخواهد و او میگوید باید بادباک زیبایی درست کنی تا پیامت را که باریدن باران است به گوش خدا برساند .پسرک چنین میکند .بادبادک پیامش را به خدا میرساند و باران میبارد .بدین ترتیب درخت مگنولیای پسرک شاداب میشود .