پسرک تنها
سردشتی، نصرتالله، 1327- خاطرات / خودسرگذشتنامههای داستانی فارسی
من زندگینامهام را به خاطر یک مشت خاکستر مینویسم که هیچ وقت تغییر ماهیت نداده و هم چنان در ذهن من جا خوش کرده است. ستارگان شب را باور مکن، باور مکن که شب و روزی وجود دارد؛ اما سرنوشت و زندگینامه مرا باور کن، من این را به خاطر دلم مینویسم و برای غمهای درونم که سالها جانم را میکاهد.