سبد سفارش شما خالی است!

این داستان مصور و رنگی که در قالب شعر تدوین شده، درباره تنبلی و بازیگوشی است .داستان درباره "مملی "پسربچه بازیگوشی است که به جای درس خواندن، وقتش را به بازی کردن در کوچه می‌گذارند .از همین رو، نمره‌های ضعیفی کسب می‌کند . تا این که یک شب خوابی می‌بیند و در پی آن، با جدیت به درس خواندن مشغول می‌شود و بدین ترتیب نمره‌های خوبی کسب می‌کند .داستان چنین آغاز می‌شود : "آقا مملی که تنبله/ تازه کلاس اوله/ تا می‌رسه به خونه/ هی میگیره بهونه/ بعد می‌خورده کلوچه/ که زود بره تو کوچه/ مامانش میگه /:آی مملی کجا می‌ری؟/ امتحان املا داری/ می‌خوای که صفر بیاری/ مملی میگه .".... /: