آینه خوشحال و 5 داستانک دیگر

آینه خوشحال و 5 داستانک دیگر

داستان‌های کوتاه

من و مادر باهم قهر بودیم. اما من چندبار مادر را دیدم که یواشکی از دور مرا بوسید و لبخند زد. من هم خودم چندبار یواشکی این کار را کردم. صبح وقتی مادر داشت آینۀ روی تاقچه را تمیز می‌کرد، من کنار دیوار روبه‌روی آینه ایستاده بودم. عکس من و مادر توی آینه افتاده بود. مادر باز یواشکی مرا بوسید. من هم این کار را کردم. یک‌دفعه مادر با صدای بلند خندید و گفت: «ای شیطان! حالا دزدکی مامانت را می‌بوسی و می‌خندی؟!» من هم با عجله گفتم: «ای مامان خوب! تو هم حالا یواشکی بچه‌ات را می‌بوسی؟» مادر مرا در آغوش گرفت و با خوشحالی خندیدیم، صبح امروز برای من، مادر و آینه، صبح پر از خنده‌ای بود. این داستاک با عنوان «آینه خوشحال» به همراه پنج داستانک دیگر تحت این عناوین در مجموعۀ حاضر به چاپ رسیده است: گنجشک داور؛ مادربزرگ؛ شادی مادر؛ قورباغه کوچولو؛ و مهربان.

قیمت چاپ: 30,000 تومان
نویسنده:

فریبرز لرستانی

ویراستار:

حسین فتاحی

تصویرگر:

مریم توحدی

ناشر:

قدیانی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1394

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

144

قطع کتاب:

وزیری

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9789645362308

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف