دست به یقهشدن با یونانیها
داستانهای نوجوانان انگلیسی - قرن 21م.
«ژولیوس» و رفقایش بازنشسته شده و در خانه هستند. آنها دیگر ماجراجوییهای احمقانه ندارند؛ تا اینکه سروکله غریبهای پیدا میشود و به ژولیوس میگوید، من «هرکول» هستم و با دقت او را برانداز میکند و انگشتش را فرو میکند توی شکم ژولیوس و دندههای استخوانیاش و میگوید تو قهرمان نیستی! میدانم که نمیدانید بعد از آن چه اتفاقی برای ژولیوس و دوستانش رخ میدهد، طنزی عجیبوغریب که کودکان را جذب میکند.