باغ سمان

باغ سمان

این گفتار، در قالب داستان کوتاهی، باغ بسیار زیبا و سرسبزی را با عنوان باغ سمان به تصویر کشیده است. یک روز در حیاط مدرسه سه دختر دانشآموز در حال گفتگو بودند و یکی از آنها قصهای را برای آنان تعریف میکند که در آن: روزی چوپانی به دنبال گوسفندش که از گله جدا افتاده بود؛ میدود. با تعجب آن را کنار قالیچهای کهنه و قدیمی پیدا میکند که سعی داشته آن را از زیر خاک بیرون بیاورد. چوپان روی قالیچه مینشیند که ناگهان قالیچه مانند قالیچه حضرت سلیمان به پرواز درمیآید و او را به آسمان میبرد و در باغ شهر سمان فرود میآورد. این باغ بسیار شگفتانگیز بوده است و چوپان از دیدهها و شنیدههای خود در کنار این باغ با کسی سخن نمیگوید. این قصه خیالی و رؤیایی، یکی از دختران را شیفته و مجذوب خود میسازد و بر جستجوی این باغ خیالی از این و آن چیزهایی میپرسد. روزی معلم در پاسخ به او میگوید: شهر سمان، شهر مقدسی است که در آن باغ باشکوهی وجود دارد. مؤلف در قسمتهای بعدی این داستان، سفر اردویی را به تصویر میکشد که همان دختر، اتفاقی نظیر داستان چوپان برای او رخ میدهد و پسرکی او را در یک سفر خیالی به باغ بسیار زیبا و شگفتانگیزی میبرد و در آنجا بین آنها گفتگوهای زیادی پیش میآید که برای آنان از لحاظ معنوی و عاطفی بسیار شیرین و لذتبخش بود و بعدها که این دختر معلم شد؛ از خاطره آن باغ با عنوان بزرگترین راهنمای زندگیاش یاد میکند.

قیمت چاپ: 600 تومان
نویسنده:

مریم انصاری

ویراستار:

محمدصادق دهقان

ناشر:

حبیب

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

48

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789646119338

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف