خالهجان رو رو رو این ور نرو اون ور نرو
"خاله"، پیرزن مهربانی است که برای بچهها و اهالی ده قصههای زیبایی میگوید .او یک روز در راه باغش روباهی را میبیند که خروسی را گرفته و در حال فرار است ;اما او بلافاصله خروس را نجات میدهد ;سپس همان جا، زیر درختی به خواب میرود .در همین هنگام بچهها به خانه خاله میروند و در میزنند ;اما صدایی نمیشنوند ;سپس همراه با چوپان و کدخدا به دنبال خاله میگردند تا این که او را در زیر درخت ـ در حالی که خروسی را بغل کرده است ـ پیدا میکنند .کدخدا میگوید که این خروس من است و از خاله به خاطر نجات دادن خروس تشکر میکند .این داستان مصور و رنگی که گاه در قالب نظم است، برای گروه سنی "الف "و "ب "به چاپ رسیده است .