داغ عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر داستانی است که نمایانگر سفری است به نام زندگی که خوشبختی در آن نیازی به موکول شدن به آینده ندارد. همین سفر یکروزه، مربوط به امروز، بخشی از خوشبختی بلندمدت ماست و نباید به رسیدن به فلان نقطه، آن مدرک تحصیلی، فلان شغل یا موارد دیگر موکول شود. نویسنده در این داستان با شخصیتهایی که میآفریند، ترسیمکننده این سفر است. در داستان میخوانیم:«سینی خالی را روی میز گذاشته، سوهانی برداشتم و روی مبل کنار صندلی راحتی نشستم».