داستانهای بره کوچولو: برهسواری
«سارا» و «سامی» برای الاغسواری به کنار دریا رفته بودند، اما بره کوچولو خیلی کوچک بود و نمیتوانست سواری کند. سپس کنار تختهسنگی که عروسک سارا روی آن بود نشست تا از عروسک مراقبت کند، اما به خواب رفت. ناگهان احساس کرد که خیس شده است. پس از خواب پرید و متوجه شد که آب، تختهسنگ را با خود برده است. در همین لحظه الاغ کوچولو، که به دلیل کوچکیش نمیتوانست سواری بدهد، به کمک بره آمد و آن دو با کمک یکدیگر عروسک را نجات دادند. سارا و سامی و همة کسانی که در ساحل بودند این دو کوچولوی باهوش را تشویق کردند.