دبستان هاجر
داستانهای نوجوانان فارسی - قرن 14 / داستانها، مجلهها و فکاهیات تصویری - ایران - قرن 14
«آیدا»، دختری بازیگوش و عجیب است که خاطراتش را نوشته و در وبلاگش میگذارد. آیدا به همراه پدر و مادرش سر میز شام مشغول خوردن هستند که به یکباره پدر جیغ میکشد. یک هفته... . آیدا و مادرش به پدر نگاه میکنند و پدر میگوید که آیدا باید یک هفته دیگر به مدرسه برود. مادر آیدا برخلاف انتظارش رو به آیدا کرده و میگوید که فرصت گفتن دیکته و حاضر شدن در جلسات اولیا و مربیان را نخواهد داشت، اما این چطور ممکن است که پدر و مادر دوست نداشته باشند که دخترشان درس بخواند... .