آن او
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان، «سایه»، دختری است که در هنرستان در رشته سفال درس میخواند. پدر سایه و برادرانش مهندسی خواندهاند. پدر سایه با دوست و همکارش آقای «شهیری» رابطه خانوادگی دارد. پسران شهیری «سورنا» و «برنا» هردو مهندسی عمران خواندهاند، آن شب خانواده شهیری، مهمان خانواده سایه بودند، در آن مهمانی سایه متوجه میشود که برنا عاشق کامپیوتر است و به اصرار پدرش عمران خوانده است، گویی برنا دلباخته سایه شده بود اما... .