حمام هیولا
داستانهای نوجوانان انگلیسی - قرن 20م.
شاهزاده سیاه پوش در شرایط بدی است. ابر سیاه بسیار بد بویی چراگاه بزها را فرا گرفته است؛ بویی که حتی از یک عالمه پوشک کثیف یا سطلهای زباله هم بدتر است. هر بار شاهزاده سیاه پوش و دوستش، انتقام گیرنده بزها، از شر این بوی بد خلاص میشوند؛ بدون این که متوجه شوند آن را به سرزمین شاهزادهای دیگر فرستادهاند. بقیه قهرمانهای نقابدار و حیوانهای خانگی باوفای ایشان، برای کمک میآیند، ولی وقتی هیچ کدام از فنهای نینجایی کارساز نیست، چطور میتوانید با یک بوی بد بجنگید؟