بیدار نشدن در ساعت نمیدانم چند
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «قبرستان دریایی»، «آسا»، «اگه تکونم بدی بیدار می شم»، «وازریک مرده است»، «نقل سفید»، «من، مارلا و راسپوتین»، «بیدار نشدن در ساعت نمیدانم چند» عنوانهای برخی از داستانهای این کتاب هستند. در داستان «قبرستان دریایی» میخوانیم:«از اینجا نمیتوانم ببینمش؛ در هالهای از مه قد کشیده است. سن و سالی دارد برای خودش».