کاشکی
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «پسرک به مادرش میگوید که کاشکی ده تا مامان داشتم. دو تا مامان کار میکردند. هشت مامان با من بازی میکردند. آنوقت هیچوقت حوصلهام سر نمیرفت. کاشکی همیشه در مسافرت بودیم. آنوقت هر وقت تعطیل بود، میآمدیم خانه خستگی درمیکردیم. کاشکی من آدمبزرگ بودم و آدمبزرگها بچه بودند. آنوقت میگفتم که هر کس باید چهکارهایی بکند. کاشکی لباسهای گرم و خوشگلم با من بزرگ میشدند».