اسکار و هوو: دوستانی برای همیشه
داستانهای تخیلی
«اسکار» و «هوو» ابر کوچولو، دو دوست صمیمی بودند. هوو همیشه به اسکار کمک میکرد، روزها گذشت و هوو کمکم دلش برای خانوادهاش تنگ شد. اسکار پیشنهاد کرد که آنها میتوانند در رویاهایشان به دیدن خانوادة هوو بروند، اما هوو گفت که ابرها نمیتوانند خیالپردازی کنند. سپس اسکار رویای بسیار بزرگی ساخت تا هوو هم بتواند در آن شریک شود. آنها چشمهایشان را بستند و به جاهای مختلفی سفر کردند و به دیدن خانوادة هوو نیز رفتند. آنها در حال گردش بودند که صدای مادر اسکار هردوی آنها را از خواب بیدار کرد. پس از آن اسکار و هوو با هم قرار گذاشتند که هرگز یکدیگر را ترک نکنند و همیشه در کنار هم بمانند.