زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی
کتاب حاضر از مجموعه آثار((نسل قلم)) داستان گونهای است از زندگی و عقاید ((تریسترام شندی)) که در دو جلد منتشر شده است .نویسنده در این نوشتار سرگذشت ((تریسترام شندی)) و نزدیکانش را از زبان وی با آمیزههای از طنز و مطایبه بیان میکند .داستان با چگونگی تولد((تریسترام)) در نوامبر 1718و نحوه ازدواج پدر و مادرش آغاز میشود .سپس راوی در صفحات بعدی داستان زندگی کشیش((یوریک)) و نیکوکاری او را نسبت به مردم شرح میدهد .((تریسترام)) درباره او مینویسد : ((این مرد محترم در سالهای اوایل زندگی و حوالی زمانی که آن زین و برگ عالی را خرید شیوه رفتار یا جلوه فروشیاش ـ یا هر اسمی که رویش بگذارید ـ در قطب مخالف این وضع بود .گفته میشد که عاشق اسب خوب است و همیشه هم در طویلهاش بهترین اسب منطقه را حاضر به یراق داشت .((...وی در ادامه پس از بیان سرگذشت پدرش((والتر)) و ((عمو تابی)) درباره خود میگوید :((خانواده ما اگر چه از یک لحاظ یقینا ماشین سادهای بود، زیرا مرکب از چند چرخ بیش نبود، معهذا این اندازه هم میشد گفت که تعداد فنرهایی که این چرخها را به حرکت وامیداشتند چندان متعدد و متفاوت بود و تاثیرشان بر یک دیگر ناشی از چنان انگیزهها و اصول غریبی بود که ماشین هر چند بسیار ساده بود تمام افتخارات و امتیازات یک ماشین پیچیده را دارا بود)) .