ولادت
داستانهای فارسی - قرن 14
«ابوالقاسم» کاتب حدیث و ذاکر و راوی زندگی اولیای خدا در «طوس»، میدانست که به زودی ماموران خلیفه از بغداد برای دستگیری او خواهند آمد. ابوالقاسم بارها به دیدار موسیبن جعفر (ع) مشرف شده و از امام شنیده بود که او و برادرش «فتاح صحاف» به زودی با هم خواهند مرد و به آنها توصیه کرده بود که احادیث و روایات خود را جایی مکتوب کنند که غیرقابل دسترسی باشد. ابوالقاسم مدتها آموختههای خود را به دختر فهمیدهاش «لیلا» و فتاح تمامی مکتوبات خود را به پسر پهلوانش «هاتف» منتقل کرده بودند. در آن شب آن دو آموختههای خود را تماما در اختیار لیلا و هاتف نهادند و به سوی سرنوشت خود شتافتند.