بچه پلنگ خالخالی
در این قصهی مصور، "خالخالی" یک بچه پلنگ است که خالهایش را دوست ندارد و از این رو، نزد گاو وحشی میرود و او پوستش را رنگ کرد، در حالی که این کار باعث شد تا میمونها خالخالی را مسخره کنند. خالخالی پس از آن به طرف رودخانه دوید و وقتی که عکسش را در آب دید بسیار ناراحت شد. او در همین حال با تمساح مواجه شد و به درون آب پرید، تمساح نیز از خالخالی ترسید و فرار کرد، اما اینک رنگهای پوست خالخالی از بین رفته و رنگ واقعیاش آشکار شده بود و این کار خوشحالی خالخالی را درپی داشت.