پشیلهی فیزن
پسربچهای گربهای داشت. روزی او مشغول نقاشی کردن بود که گربه از او پرسید چه میکند؟ و پسربچه گفت: در حال نقاشی یک خانه هستم. گربه گفت: خانه باید پنجره، حیاط و حوضی پر از ماهی داشته باشد و سپس میپرسد: مالک این خانه چه کسی است؟ پسربچه میگوید: یک سگ. گربه بلافاصله از این حرف عصبانی میشود و میگوید: من دیگر داخل این خانه نخواهم ماند، چون نمیتوانم با سگ در یک خانه زندگی کنم. در کتاب حاضر داستان مذکور به زبان کردی بازگو شده است.