خرسی کوچولوی تنبل
داستانهای تربیتی / داستانهای حیوانات
گروه سنی «ب» در این داستان تربیتی، حکایت خرس کوچک تنبلی را میخوانند که با خانوادهاش در یک غار، زیر کوه زندگی میکرد و دورتادور آن جنگل سبز بود. همۀ حیوانات جنگل هر روز صبح زود بیدار میشدند و به فعالیت میپرداختند. اما خرسی کوچولو به دلیل تنبلی نه به کسی کمک و نه با کسی بازی میکرد. او همیشه در حال خوابیدن بود. تا این که یک روز پدر و مادرش او را نزد پزشک جنگل بردند. پزشک گفت که تنها راه برای از بین بردن تنبلی او این است که به مدرسه برود. صبح روز بعد مادر خرس کوچولو او را به مدرسه برد. رفتن به مدرسه باعث شد که رفتار خرس کوچولو تغییر کند. از آن روز به بعد خرسکوچولو به جای تنبلی و بیموقع خوابیدن، هرکاری را به موقع انجام میداد و دوستانش به او «خرس زرنگه» میگفتند.