ماجراهای جورج میمون بازیگوش به کنار دریا میرود
داستانهای تخیلی
جورج میمون کوچولوی خوب و بازیگوشی است. او با دوستش آقایی که کلاه زرد داشت یک روز به کنار دریا رفت. دوست او بتی نیز به همراه مادربزرگش آنجا بود. جورج وقتی در ساحل مشغول بازی با شنها بود، یک نجاتغریق را دید و کنجکاو شد. زمانی که نجاتغریق برای استراحت رفت، جورج به جای نجاتغریق رفت و از روی صندلی مخصوص به جمعیت نگاه کرد. او احساس کرد یک نجاتغریق واقعی است. جورج که نمیخواست دردسر درست کند، پایین آمد، اما آن روز اتفاقی افتاد که جورج مثل یک نجاتغریق توانست سبد رها شدة پیکنیک را از داخل دریا نجات دهد و به ساحل آورد. این کتاب مصور از مجموعة ماجراهای جورج میمون بازیگوش، برای دو گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.