شرم
در این فیلمنامه، "اوا" و "یان روزنبرگ" زوجی بدون فرزند هستند و هر دو نوازندهی ویلون. آنان چهار سال است که از زمان اعلان جنگ و فروپاشی ارکسترشان در کلبهای در جزیرهای کوچک زندگی میکنند و هرازگاهی برای فروش میوههایی که در گلخانهشان پرورش میدهند به شهر میروند. آنان هیچ دیدگاهی نسبت به جنگ ندارند و درست نمیدانند با چه کسی میجنگند و نمیتوانند افت و خیزهای آن را دنبال کنند چون رادیویشان به ندرت کار میکند. اما جنگ آغاز شده است و این دو به نوعی درگیر و دار جنگ قرار میگیرند و به سفری مخاطرهآمیز دست میزنند. آنان در جست و جوی راهی هستند تا با عقبنشینی به کلبهای در جزیرهای دور افتاده از دشواریهای زمانه اجتناب کنند در بخش پایانی کتاب نوشتهای از "جن داوسون" در تحلیل این فیلمنامه به چاپ رسیده است.