ژاکوی روستایی
داستانهای فرانسه - قرن 19م.
رمان حاضر، با موضوع اجتماعی، علاوه بر ارائه تصویری زیبا و گویا از مناظر طبیعی «پریگور»، به ترسیم نظام فئودالی گذشته فرانسه و توصیف مردمان روستایی و ستمدیده پرداخته است. زمان داستان پس از امپراتوری «ناپلئون» بین سالهای 1814 و 1830است. با وجود از میان رفتن امتیازها و تبعیضهای طبقاتی که پس از انقلاب کبیر فرانسه روی داده است، باز هم مردم در ناحیه «پریگور» شاهد بیعدالتی و ستم هستند. در همین زمان یکی از نوادگان همان نسلهای عصیانگر قرن هفدم، به مخالفت با بیعدالتیها برمیخیزد و سرانجام خود و همسرش از بین میروند. پسر کوچکشان «ژاکو» که تنها و مصیبت دیده است، به فکر انتقام و رفع این ستمگریها میافتد و مردم زمان خود را از دست ظلم و جور افراد ظالم از جمله «کنت» و «لابوری» میرهاند. در این رمان، «ژاکو» که راوی داستان است، سرگذشت یک نسل و رخدادهای آن را به تصویر میکشد.