از مدرسه تا ...
در "از مدسه تا..." "مهدی" داستان زندگی خویش را برای دوست خود، حمید، بازگو کرده و از دوران مدرسه میگوید؛ زمانی که او دانشآموز ممتازی بود و به مدرسه علاقه داشت اما روزی در هیاهوی زنگ تفریح، صمیمیترین دوستش از پلههای مدرسه بر زمین افتاده و بیهوش میشود. چون آن دو در فاصلۀ کمی از هم قرار داشتهاند، برای همه این شبهه پیش میآید که مهدی، او را هل داده است. احمد چندی بعد، در بیمارستان فوت میکند و زندگی برای مهدی به جهنمی بیپایان تبدیل میشود. همه به او به چشم یک قاتل نگاه کرده و در صدد تنبیه وی هستند. او ترک تحصیل کرده و به کار میپردازد. اما فوت مادر و اندکی بعد درگذشت پدر، بدبختیهایش را بیش از پیش میکند و او آوارۀ خیابانها شده و اندکی بعد در دام اعتیاد گرفتار میشود. و اکنون در حالی در زندان روزگار میگذراند که کوچکترین خبری از احوال خواهر خود ندارد. مجموعۀ حاضر حاوی 18 داستان کوتاه تحت برخی از این عناوین است: از مدرسه تا...؛ دیوارهای کج؛ برفهای سیاه؛ برزخ؛ نامه؛ ارواح خبیثه؛ و بازنشسته.