عسلی آشپز میشه
مادر «عسلی» غذاهای خوشمزهای میپخت و همه از دستپخت او تعریف میکردند. عسلی هم آرزو داشت مثل مادرش باشد. یک روز که «ستاره»، دوست عسلی، به خانۀ آنها آمده بود، عسلی به مادر گفت که میخواهد خود برای ستاره کیک درست کند. آنها به آشپزخانه رفتند و آرد و تخممرغ و وانیل را به اندازۀ خیلی زیاد با هم مخلوط کردند و مادر هم کیک را در فر گذاشت. پس از آماده شدن کیک، عسلی و ستاره آموختند که آشپزی کار سادهای نیست و باید با کسب تجربه به این مهارت دست یافت. کودکان در این کتاب در قالب داستان میآموزندکه برای کسب مهارت در هر کاری باید بسیار تلاش کرد.