زیبالبا
در این داستان، "آلبرت" و "سیمون" از طرف انجمن باستانشناسی آمریکا ماموریت مییابند تا تحقیقات باستانشناسی خود را در منطقهای دورافتاده در مکزیک با نام روستای اورمک و درهی "زیبالبا" آغاز کنند. آنها ضمن پژوهشهای خود متوجه میشوند که مردم این منطقه مانند مردمان هزار سال پیش زندگی میکنند و تغییری در فرهنگ و تمدن آنها در طی زمان رخ نداده است. در این میان آلبرت به دلیل رعایت نکردن قوانین آن منطقه مبنی بر پرستش مجسمهی "هرناپو" به جای پرستش خدای مرگ، میمیرد و پس از مرگ او نوری در کوه تارکی رویت میشود و بدینترتیب تمدن زیبالبا به پایان میرسد و...