مجموعه داستان خندههای زیر لب
7 داستان کوتاه مجموعهی حاضر، بدین قرار است: مدیر مدرسه، نامهی برگشتی، خندههای زیر لب، چرا خونریزی، امتحان عملی، دستگاه خوشخیالی، و شاهکار برگ. برای نمونه در داستان "خندههای زیر لب"، حمید که خود جانباز جنگ تحمیلی و دبیر بازنشسته است آرزومند است که پسرش "حسن" آزمون سراسری قبول شود، اما به این آرزو دست نمییابد. مادر حسن نیز پس از اندوه فراوان از این مساله، برگهای را که "حمید" روی آن با خط خوش نوشته "خندههای زیر لب عشوههای پنهانی" پیدا میکند. او با مشاهدهی این نوشته میگوید: باید به حمید بگویم، آیهی دنیا محل بازی است را هم منقوش بنویسد.