گناه فرزند
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده این داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «پدربزرگش ایستاده و به مدعوین خوشامد میگفت. همه میدیدند که «جرج»، آن پسرک شیطان دیروزی، که اکثر اهالی این شهرستان کوچک از شیطنتهای او به جان آمده بودند، حالا جوان بزرگ و برازندهای شده بود».